دیکشنری
داستان آبیدیک
سر پهن برجسته
english
1
general
::
RAISED CHEESE HEAD
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
سر آسیاب
سر آمدن
سر اسقف
سر انجام
سر انگشت
سر انگشتی
سر باز زدن
سر برافراشتن
سر براه
سر بریدن
سر بلندی
سر بهوا
سر بیرون کردن
سر پاسبان
سر پهن
سر پهن برجسته
سر پوش
سر پیچی
سر تا پا گوش
سر تابه ای
سر تافتن
سر جنباندن
سر چنگ
سر چوب گلف
سر حرفی ایستادن
سر حلقه
سر خزینه ای
سر خزینه ای زیرتراش شده
سر خوردن
سر دادن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید